Tuesday, March 6, 2007

رنگ زندگی

زندگی که قهوه ای نیست، تو داری قهوه ای می بینیش. بس که زبانت تلخ است. بس که فکرت بد است. آسمان بالای سرت را نگاه کن ، آبی است به چه قشنگی. زمین زیر پایت را ببین. سبز است، مثل مخمل سبز. دستت را دراز کن از ظرف میوه بردار و بخور. لیموی زرد، پرتقال نارنجی، انار سرخ .
به من نگاه کن، به دیگران نگاه کن. خیال نکن. نگاه کن. تقریبا هرجای زندگی که نگاه کنی قشنگ است. قشنگ تر از نبودنش است. حالا تو دوست داری توی دل و چشم و سرت، پر از آتش و چرک و خون آبه باشد؟ چرا؟ حیف تو نیست؟ حیف زندگی نیست؟

Sunday, February 25, 2007

سلام م م م م

السلام علیک یا بلاگستان...